یادداشتی از حسین علایی، کارشناس مسائل استراتژیک برای دیپلماسی ایرانی. بسم الله الرحمن الرحیم چکیده اختلاف بین گروه های فلسطینی همواره یکی از معضلات مردم فلسطین در تمرکز قوای خود در برابر رژیم صهیونیستی بوده است. از زمان اشغال فلسطین تا کنون چگونگی تشکیل دولتی که بتواند حقوق فلسطینیان را استیفا نموده و آنها را از ناامنی و آوارگی دائمی نجات دهد نه تنها دغدغة ساکنین آن سرزمین بلکه موضوع حل یکی از مهم ترین مشکلات خاورمیانه بوده است. یکی از طرح های مهم سازش بین فلسطینی ها و اسرائیل که مورد حمایت آمریکا و برخی از کشورهای عربی است، طرح تشکیل دو دولت یهودی و فلسطینی در سرزمین های اشغالی بر اساس مرزهای قبل از جنگ 1967 است. در جریان جنگ شش روزه که در سال 1967 رخ داد، چهار کشور مصر،اردن،سوریه و لبنان بخشی از جغرافیای سرزمینی خود را از دست دادند.در 44 سال قبل بند2 قطعنامة 338 مصوب 22 اکتبر 1973 شورای امنیت سازمان ملل تأکید داشت که بر اساس قطعنامة 242 شورای امنیت، نیروهای نظامی اسرائیل باید از سرزمین های اشغالی عقب نشینی کرده و خارج شوند اما هنوز اسرائیل در بخش قابل توجهی از سرزمین کشورهای عربی از جمله بلندی های جولان در سوریه حضور دارد. در بسیاری از اجلاسیه های اتحادیة عرب تأکید شده تا زمانی که نیروهای نظامی اسرائیل از کشورهای عربی خارج نشوند آنان تمایلی برای بازسازی روابط با اسرائیل نخواهند داشت. اسرائیل تا کنون نشان داده است که هیچ گونه علاقه ای برای انعطاف پذیری در ارتباط با مرزهای امنیتی خود ندارد. اسرائیل معتقد است تنها از طریق به کارگیری قدرت و توان نظامی می تواند به مطلوبیت های امنیتی نایل شود. از سوی دیگر اسرائیل به عنوان کارگزار استراتژیک آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود و هر نوع تصمیم در مورد مسئلة فلسطین فقط با پذیرش آمریکا امکان پذیر خواهد شد. در وضعیت کنونی توافق بین گروه های فلسطینی با توجه به نکات فوق قابل فهم و درک است. در این مقاله به ابعاد گوناگون توافق آشتی ملی بین گروه های فلسطینی و تأثیر آن بر آیندة فلسطین پرداخته می شود. کلید واژه جنبش حماس،تشکیلات خودگردان فلسطین ، توافقنامة آشتی، اسرائیل، مرزهای 1967 مقدمه مسئلة فلسطین جزئی از مشکلات و مسائل خاورمیانه است و اوضاع فعلی آن در راستای تغییرات و تحولات جاری در جهان عرب قابل تجزیه و تحلیل است. از آغاز تشکیل رژیم صهیونیستی تا کنون بیش از 20 طرح برای حل مسئلة فلسطین از سوی کشورهای غربی ارائه شده است تا با کمک آنها اسرائیل بتواند به بقای خود ادامه دهد.یکی از مهم ترین این طرح ها،تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی و یهودی بر اساس مرزهای قبل از جنگ شش روزة سال 1967 میلادی در سرزمین های مردم فلسطین است. این طرح به صورت جدی در دوران دولت بوش در اجلاس آناپولیس در سال 2007 مطرح شد. در حال حاضر دولت آمریکا از طرح تشکیل دو دولت بر مبنای مرزهای 1967 حمایت می کند.در شرایط فعلی وضعیت ساکنین سرزمین های اشغالی فلسطین سیال و تحت تأثیر پیروزی های مردم در کشورهای عربی است. قرار است در سال آینده انتخابات در محدودة سرزمین های فلسطینی در کرانة باختری و نوار غزه برگزار شود. روز 25 اردیبهشت ماه که از سوی فلسطینی ها به عنوان روز نکبت خوانده شده است برای اسرائیل که 63 سال از تأسیس آن می گذرد به اسم روز استقلال نام گذاری شده است. جنبش های آزادی خواهی در کشورهای عربی و پیروزی مردم مصر در برکناری حسنی مبارک از مقام ریاست جمهوری تأثیر عمیقی بر مقاومت و افزایش روحیة مردم فلسطین در کنارة باختری و نوار غزه داشته است. در سال های اخیر مشکل بزرگ فلسطینی ها علاوه بر اشغال سرزمینشان از سوی صهیونیست ها،اختلاف بین سران آنها به ویژه خصومت و نزاع بین دو گروه بزرگ فتح و حماس بوده است. در مسائل مربوط به فلسطین چهار حوزة منطقه ای و بین المللی فعال است. 1- "محور آمریکا- اسرائیل" این محور به دنبال حل مشکل بقاء و امنیت و تأمین صلحی پایدار برای اسرائیل است و سعی در جلب همکاری سازنده و پیوستة کشورهای عربی از جمله عربستان،مصر و اردن برای رسیدن به این اهداف دارد.(جیمی کارتر،ص/23)کشورهای غربی و اروپایی عمدتا با برنامه ها و فعالیت های این محور هماهنگ هستند. کمیته چهار جانبه بین المللی متشکل از سازمان ملل،آمریکا،اتحادیة اروپا و روسیه هم تا حد زیادی در جهت نیات و اهداف این محور فعالیت می کند. از زمان امضای پیمان کمپ دیوید در اوایل سال 1358 هجری شمسی توسط سادات رئیس جمهور اسبق مصر و همچنین در زمان حکومت حسنی مبارک، دولت مصر جزء فعال این محور و از عوامل موفقیت آن محسوب می شده است. 2- "محور مقاومت" این محور متشکل از دولت های جمهوری اسلامی ایران و سوریه است که از جریان مقاومت و به ویژه از حزب الله لبنان و جنبش حماس حمایت می کنند. معمولا دولت لبنان سیاست های خود در مواجهه با اسرائیل را با توجه به انتظارات این محور تنظیم می کند. فعالیت های این محور موجب قدرت گرفتن حماس در سرزمین های اشغالی و آزادی نوار غزه و نیز بیرون رانده شدن ارتش اسرائیل از جنوب لبنان در 4 خرداد سال 1379 هجری شمسی برابر با 25 می سال 2000 شده است.(عرب،1389،ص/32 ) شکست اسرائیل در جنگ های 33 روزه در لبنان و 22 روزه در نوار غزه موجب سرافرازی جبهة مقاومت شد و موجی از غرور و افتخار را در بین جوانان کشورهای عربی برانگیخت. باید توجه کرد که اسرائیل تنها از جنوب لبنان و نوار غزه بدون فرآیند مذاکرات صلح و گرفتن هیچگونه امتیاز عقب نشینی کرده است و این موجب موفقیت شگفت انگیز محور مقاومت شده است. 3- "محور قطر- ترکیه" کشورهای گردآمده حول این محور که در سال های اخیر فعال شده اند هم با اسرائیل و هم با جنبش حماس رابطه دارند و سعی در افزایش تأثیر گذاری سیاسی خود در مسائل خاورمیانه و به ویژه فلسطین دارند.آمریکا از فعالیت این محور استقبال می کند و آن را گامی به جلو می داند. هم اکنون مصر هم قصد دارد در مسیر این محور قرار گیرد. حماس با اخوان المسلمین مصر رابطة نزدیکی دارد. در بعضی از محافل سیاسی گفته می شود که هم اکنون بین اخوان المسلمین مصر،شبکة تلویزیونی الجزیره،امیر قطر، دولت ترکیه و آمریکا توافقی وجود دارد که تحولات فعلی در جهان عرب ازجمله فلسطین را بر اساس رویة توافقی مدیریت نمایند تا کنترل اوضاع از دست نرود. 4- "محور عربستان" عربستان دولت مهمی در جهان اسلام است که با تکیه بر درآمد عظیم نفتی نقش موثری را در خاورمیانه ایفا کرده است. این کشور همیشه سعی کرده است در مسائل فلسطین با رعایت دیدگاه های آمریکا فعال باشد. دولت آل سعود به همراه بعضی از کشورهای شورای خلیج فارس و پادشاهی اردن از جریان فتح و تشکیلات خودگردان حمایت می کنند. این محور که به عنوان جریان معتدل خوانده می شود پس از سقوط حسنی مبارک تلاش دارد تا عربستان رهبری کشورهای میانه روی عرب را برعهده بگیرد. عربستان معتقد به افزایش فشارها بر ایران و تضعیف سوریه جهت از بین بردن جریان مقاومت مثل حزب الله و حماس است. فرآیند انجام توافق اختلافات دو جریان فتح و حماس از قدیم الایام وجود داشته و خیلی زیاد است ولی از چهار سال پیش تا اوایل سال 1390 شدت گرفت. سازمان فتح، شرط های چهارگانة کمیتة چهارجانبه بین المللی را که متضمن "به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل به عنوان دولت یهود"، "محکوم کردن تروریسم"،"پذیرش توافق های قبلی با اسرائیل" و "تأیید قطعنامه های سازمان ملل" است پذیرفته در حالی که حماس آنها را قبول ندارد. از زمان پیروزی حماس در انتخابات فلسطین در سال 2006 تا کنون همواره مسئلة آشتی ملی از معضلات مهم فلسطینی ها بوده است. از روزی که حماس در انتخابات مجلس فلسطین پیروز شد و اسماعیل هنیه به نخست وزیری رسید، اسرائیل نوار غزه را تحریم و محاصره اقتصادی و نظامی نمود و از تشکیلات خودگردان در مقابل حماس حمایت کرد. مخالفت اسرائیل با حماس بر تعارضات و اختلافات موجود بین دو گروه فلسطینی دامن زده است. در اوایل سال 1390 مردم فلسطین در نوار غزه و رام الله تظاهراتی را انجام دادند و از فتح و حماس به عنوان دو گروه بزرگ صحنة سیاسی فلسطین خواستند تا با هم متحد شوند.حماس در مسائل فلسطین نسبت به گروهایی مانند جهاد اسلامی عملگراتر است. تا کنون مذاکرات زیادی بین فتح و حماس از طریق کشورهای ثالث به ویژه مصر صورت گرفته است.از سال 2007 مصر مذاکرات بین این دو گروه را پایه گذاری کرد و تا سال 2010 ده دور مذاکره بین این دو گروه صورت گرفت. دولت مصر در این گفتگوها حتی با زور هم نتوانست فتح و حماس را به تفاهم برساند.در دوران حسنی مبارک،عمر سلیمان رئیس سازمان امنیت مصر میزبان مذاکرات بود و عملا نظرات اسرائیل را به گروه های فلسطینی تحمیل می کرد. در آن زمان مصر به دنبال تشکیل یک دولت لائیک و غیرمذهبی در فلسطین بود به گونه ای که حماس در آن نقشی نداشته باشد.مصر به دنبال آن بود تا مدیریت بحران فلسطین را در دست بگیرد تا بتواند از آمریکا و اسرائیل امتیاز بگیرد.مصر نمی خواست مرز رفح باز شود زیرا معتقد بود با عبور فلسطینیان از گذرگاه رفح، جریان مقاومت تقویت شده و ارتباط بین حماس و اخوان المسلمین برقرار می شود.نگاه مصر به مسئلة فلسطین از دیدگاه امنیتی و رعایت مصالح اسرائیل بود و بر همین اساس پروندة فلسطین به عمر سلیمان رئیس دستگاه امنیتی واگذار شده بود. با سقوط حسنی مبارک،ابومازن بزرگترین هم پیمان و تکیه گاه خود را که به شدت مخالف حماس بود از دست داد و شرایط به نفع حماس تغییر کرد. قیام مردم و تغییر رژیم مصر یکی از موانع اصلی عدم تفاهم بین فتح و حماس را از میان برداشت و فضا را برای مذاکرة گروه های فلسطینی آماده کرد. در وضعیت فعلی انجام مذاکرات برای دولت مصر اهمیت خاصی دارد زیرا این کشور می خواهد به مردم خود نشان دهد که در مورد مصائب فلسطینی ها بی تفاوت نیست.از سوی دیگر مصر در حال اعادة نقش خود در منطقه و در دنیای عرب است و با این تفاهم می تواند بر وزن سیاسی خود بیفزاید. به هر حال گروه های فلسطینی در روز 13 اردیبهشت ماه 1390 در مصر به گفتگو نشستند و توافق آشتی ملی را در قاهره امضا کردند.این دور از مذاکرات هم مثل گذشته تحت نظارت مصر انجام شد ولی شرایط نسبت به قبل زمین تا آسمان تغییر کرده بود.مصر سعی می کرد در مذاکرات دو گروه فلسطینی بی طرف باشد و جنبش های فتح و حماس در فضای جدیدی با هم گفتگو کنند. مصر در ایجاد بسترهای مورد نیاز برای انجام این توافق خیلی همکاری کرد و فتح و حماس هم به مصر حسن نیت نشان دادند. وضع مصر در شرایط کنونی با دوران حسنی مبارک تغییر بسیاری کرده است. اولین سفر وزیر خارجة جدید مصر به کشور همسایه خود سودان بوده است. دومین اقدام مصر به نتیجه رساندن توافق بین دو گروه فلسطینی رقیب می باشد و بیانگر توجه مصر به مسائل اطراف مرزهای خویش است. در اجلاس بین المللی قاهره که در 14/2/1390 به صورت رسمی توافق بین گروه های فلسطینی به امضای خالد مشعل و محمود عباس رسید، چند تن از نمایندگان عرب کنسنت، بان کی مون دبیرکل سازمان ملل،احسان اوغلو دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی ،کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیة اروپا،جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا،نمایندگان احزاب چپ اسرائیل، تمام سران گروه های فلسطینی از جمله احمد جبرئیل،رمضان عبدالله،عمرو موسی دبیرکل اتحادیة عرب،نبیل العربی وزیر امور خارجة مصر،مراد موافقی رئیس سازمان اطلاعات مصر و داوود اوغلو وزیر خارجة ترکیه و و